تیرماه و تابستان امسال از راه رسید در حالی که جهان آبستن اتفاقات و تحولات مهمی هست اما من خموش و افسرده و در خود فرورفته ام و دل و دماغی ندارم برای شروع هیچ کاری.دیگه خبرها رو هم زیاد دنبال نمیکنم.در واقع به جز داخلی ها که خیلی هم قابل اعتماد نیستند (از این نظر که خیلی چیزها رو نمیگن) چیزی نمونده که راحت بشه دسترسی داشت.تلگرام و کانال و مراوده های اونجا هم واسم نقطه روشنی بود و دلخوشی که اونم دیگه ندارمش.

دیشب ساعت ۹شب وقتی دقیقا داخل ماشین تو ترافیک بودیم و در راه رفتن به عروسی، گوینده رادیو با کلی شور و هیجان خبر حمله به پایگاه آمریکایی ها تو قطر رو اعلام کرد! حس و حال عجیبی بود.

حالا نبات براش سوال پیش اومد این وسط قطر با ما دوست میشه یا دشمن؟ اگه با ما دوسته پس چرا اجازه داده دشمن ما از داخل کشورش ما رو بزنه؟! و من گیر کرده بودم چه جوری اینا رو توضیح بدم @_@ شانس آوردیم رسیدیم زود.اونجا دیگه قسمت خانمها فقط بزن و بکوب بود! و من یکی که حقیقتا سرسام گرفتم.تو مردونه اما میم میگفت سر هر میز یه جلسه و میزگرد برپا بوده جهت تجزیه و تحلیل مسائل روز! ان شاءالله که خیر است.