اینجا بدون من

اینجا بدون من

من از به زبان آوردنِ دوست داشتنم بیم دارم
هراس دارم که به هر جان کندنی
به زبان بیاورم
و شنیده نشود،
به زبان بیاورم
و زمانش نباشد،
به زبان بیاورم و پاسخم لبخندی از سرِ ترحم باشد
"نوشتن" اما
هیچکدام از این هراس ها رو ندارد،
مینویسی برای کسی که دوستش داری و بی خبر است،
و منتظر میمانی تا بگوید:
ای کاش یک نفر بود
تا این عاشقانه ها را برای من روی کاغذ می آورد،
و تو با تمام وجود میگویی
"من" آن یک نفرم

علی قاضی نظام

بایگانی

۱ مطلب در فروردين ۱۴۰۳ ثبت شده است

درگیر مشکلاتی شدیم و دیشب مثل شبهای قبل با غم و اندوه سپری شد و با فکر اینکه چرا باید اینجوری بشه.اونم حالا که این مسیر طولانی رو طی کردیم و رسیدیم آخر راه... ولی نمیدونم معجزه خواب بود یا چی.که الان فکر میکنم انرژی از دست رفته ام دوباره برگشته و توانایی دوباره با قدرت ادامه دادن رو دارم.ختم سوره واقعه رو شروع کردم و منتظرم دخترها بیدار بشن و امروزمون رو آغاز کنیم.فقط هفت روز باقی مونده و من باید همه چیز رو سر و سامون بدم و درستش کنم.درست میشه مطمئنم.

***

دیشب "جنگل پرتقال" رو دیدم.یه فیلم آروم و بدون چالش و هیجان خاصی ولی من دوستش داشتم.پسره شبیه علی مصفا بود و من همش فک میکردم اونه.همراه با صحنه های حال خوب کن شمال و بارون و دریا و درختای پرتقالش.

***

از یه دوستی دلگیر بودم.راستش ته دلم یکمی هم دل شکسته.پادکست رادیو راه اپیزود درون گرایی رو دوباره گوش دادم و هی گفتم پسر! اینا چقد خودِخودِ منه.منِ عزیز! بپذیر که شخصیت تو این شکلیه و خودت رو دوست داشته باش.شلوغ کاری و رفیق بازی و به هر قیمتی  شده دوستی رو نگه داشتن کار تو نیست.تو تنهایی تو بیشتر از هرکسی دوست داری و یه حریم و حصاری داری واسه خودت و این بد نیست لزوما و بعدش احساس بهتری داشتم (:

***

میشه دعامون کنید لطفا؟

موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۰۳ ، ۰۶:۴۶
Reyhane R